رسول محمدی


رسول محمدی

از آخرین سفرم به مشهد حدود سه سال می گذشت، در تمام این مدت دلم می خواست دوباره به پابوس امام رضا(ع) بروم ولی اصلا جور نمیشد انگار به قول معروف امام رضا من را نمی طلبید. حتی یکبار در یک کاروان زیارتی، ثبت نام کردم و خودم را آماده و تمام وسایلم را جمع و جور کرده بودم ولی ساعت حرکت عوض شده بود و به من اطلاع نداشتم و از سفر جاماندم. خیلی ناراحت شدم تا اینکه عید امسال دخترم و دامادم که قصد سفر به مشهد را داشتند تصمیم گرفته بودند که من را هم با خود ببرند. وقتی به من گفتند، با اینکه خیلی دوست داشتم که بروم، فکر کردم که شاید یک دستگیره و یا مزاحم برایشان باشم، و قبول نکردم تا اینکه با اصرار خیلی زیاد آنها تصمیم به رفتن گرفتم. در طول مسیر سفرمان از شهرهای زیادی گذشتیم و با اینکه مسیر طولانی و راه زیادی در پیش داشتیم، عشق زیارت حرم امام رضا(ع) مسیر را کوتاه می کرد. در ابتدای شهر مشهد، ایستگاه استقبال از زایر قرار داشت که خدماتی مثل راهنمای زائر ، نقشه مشهد، خدمات اولیه پزشکی و بهداشتی، هلال احمر، نمازخانه ، سرویس بهداشتی و ... را به مسافران ارائه می داد. پس از رسیدن به مشهد و کمی استراحت، از بچه ها خواستم که مرا به حرم ببرند. دلم می خواست این بار که به مشهد آمده ام بیشتر وقتم را برای زیارت بگذارم و یک دل سیر عبادت کنم تا اینکه بخواهم به تفریح بروم. لحظه اولی که وارد حرم شدم دلم خیلی گرفت و بغض راه گلویم را گرفته بود. اول از همه یاد همه کسانی کردم که التماس دعا داشتند و از امام رضا خواستم که آنها را هم طلب کند. حرم بسیار شلوغ بود. مخصوصاً اینکه ما موقع نماز مغرب و عشا به حرم رفته بودیم که غلغله بود. تصمیم گرفتم برای روزهای بعد، آخر شب به حرم بروم و تا صبح در حرم بمانم بلکه حرم خلوت تر شده باشد و بتوانم دستم را به ضریح برسانم. بعد از نماز صبح حرم خلوت ترین موقع بود و زایرها کم شده بودند. در روز بعد بچه ها تصمیم گرفتند به گردش و تفریح بروند ولی من دوست داشتم به بازارها بروم و مقداری سوغاتی بخرم. سوغاتی های مشهد که همیشه معروف بوده و زرشک و زعفران جزو بهترین سوغاتی های مشهد محسوب می شوند. مقداری زرشک و زعفران و تعدادی جانماز خریدم و در طول بازار رضا حرکت کردم تا به هفده شهریور رسیدم. هفده شهریور دارای تعداد بسیار زیادی پاساژ است و بیشتر پوشاک و مانتو روسری دارد. در هفده شهریور قیمت ها خیلی بالا نیستند و می توان خرید مناسبی داشت. چندتا لباس هم برای سوغاتی از این بازارها خریدم. یک روز هم به همراه بچه ها به پارک ملت رفتیم. پارک ملت یکی از مهمترین پارک های مشهد به حساب می آید. که از قدیم در شهر مشهد وجود داشت و برای من خاطرات زیادی را زنده می کرد. این پارک یک شهربازی بزرگ دارد که علاوه بر کودکان، بزرگسالان هم می توانند حسابی لذت ببرند. این شهربازی در بلوار امامت قرار دارد. خلاصه اینکه از بین تمام سفرهایی که به مشهد داشتم، این سفر بسیار فوق العاده بود و توانستم به اندازه ای که دوست داشتم حرم امام رضا را زیارت کنم. و دوستان بسیار زیادی از شهرهای مختلف هم پیدا کردم. نایب الزیاره همه شما عزیزان بودم. امیدوارم همه کسانی که آرزوی دیدار حرم امام رضا(ع) را دارند، هر چه زودتر مشرف شوند.